من امام را خیلی دوست دارم و کلی خاطره دارم اصلا همون دفعه ی اول چشمم را گرفت امام توی همه ی علما یه چیز دیگه ای بود.
این حرف ها را این چند روز توی تلویزیون زیاد شنیدم ، نمی خواهم کسی را متهم کنم،اما آن روز که کوزه ای که آقا مصطفی ازش آب خورده بود را شکستند چرا که گفتند پدرس فلسفه می گوید ان موقع این محبت ها کجا بود
آقایونی که فکر می کردند تخصص دارند می آمدند به امام فشار می آوردند که این کار اصلا درست نیست و امام را مجبور می کردند. فکر نکردند امام همانی است که روزی خواهید آمد و یا عده ای می ایند می گویند خیلی می فهمید. چرا شما نیامدید بگویید عجب اشتباهی کردیم به امام فشار آوردیم سر فلان قضیه. آخر چه می شد همانطور که سه شنبه ها جمکران شلوغ میشه کربلا هم شلوغ می شد یا یه قطار میزدندفکر نکنند که همه چیز در تاریخ پنهان خواهدماندوووو
. ولش کن بذار من هم برم سر سفره من که امام را ندیم بچه تر که بودم به خاطر فیلم های امام در جماران ونوع فیلم برداری فکر می کردم امام چون خیلی خویند از همه بزرگترند و براستی هم چنین بود